ارزشهای محوری سازمان


« کشتی جنگی ماموریت یافته بود برای آموزش نظامی به مدت چند روز در هوایی طوفانی مانور بدهد هوای مه آلود سبب شده بود که کارکنان کشتی دید کمی داشته باشند . در نتیجه ناخدا در پل فرماندهی عرشه ایستاده بود تا همه فعالیت ها را زیر نظر داشته باشد.
پاسی از شب نگذشته بود که دیده بان روی پل فرماندهی ، گزارش داد : نوری در سمت راست جلوی کشتی به چشم می خورد .
• نا خدا فریاد زد : آیا آن نور ثابت است یا به طرف عقب حرکت می کند ؟
• دیده بان جواب داد : ثابت است ، که به این مفهوم بود که در مسیری هستیم که به هم تصادم خواهیم کرد .
• ناخدا به مامور ارسال علائم گفت : به آن کشتی علامت بده که رو در روی هم هستیم ، توصیه می کنم ۲۰ درجه تغییر مسیر بدهید .
• جواب علامت این بود : شما باید ۲۰ درجه تغییر مسیر بدهید .
• ناخدا گفت : علامت بده که من ناخدا هستم و آنها باید ۲۰ درجه تغییر مسیر بدهند .
• پاسخ آمد : بهتراست شما ۲۰ درجه تغییر مسیر بدهید .
• در این هنگام که ناخدا به خشم آمده بود ، تفی به زمین انداخت و گفت : علامت بده که از یک کشتی جنگی علامت فرستاده میشود ۲۰ درجه تغییر مسیر بدهید .
• پاسخ آمد : من فانوس دریایی هستم.
• آنگاه : کشتی تغییر مسیر داد »
(نقل از کتاب هفت عادت مردمان موثر ؛ استفان کاوی)
ارزش های محوری سازمان ( core value) ، فانوس دریایی اند . تکان نمی خورند ، نباید و نمی توان آنها را شکست . با کوشش برای شکستن آنها ، خود را می شکنیم . اما می توانیم آنها را بیاموزیم و به کار بندیم .

هیچ وسیله ای برای تشخیص تصمیم درست وجود ندارد،

◻◽▫

هیچ وسیله ای برای تشخیص تصمیم درست وجود ندارد، 
زیرا هیچ مقایسه ای امکان پذیر نیست.
 در زندگی با همه چیز برای نخستین بار برخورد می کنیم. مانند هنرپیشه ای که بدون تمرین وارد صحنه شود.
 اما اگر اولین تمرین زندگی، خود زندگی باشد، پس برای زندگی چه ارزشی می توان قائل شد؟ 
اینست که زندگی همیشه به یک «طرح» شباهت دارد. 
اما حتی طرح هم کلمه ی درستی نیست، زیرا طرح همیشه زمینه سازی برای آماده کردن یک تصویر است، اما طرحی که زندگی ماست طرح هیچ چیز نیست، طرحی بدون تصویر است...!

بار هستی/
 میلان کوندرا / 
مترجم: پرویز همایون پور/
،،

اگر برای بدست آوردن پول مجبوری دروغ بگوئی و فریبکاری کنی، تهیدست بمان!
اگر برای بدست آوردن جاه و مقامی باید چاپلوسی کنی و تملّق بگوئی، از آن چشم بپوش!
اگر برای آنکه مشهور شوی، مجبور می شوی مانند دیگران خیانت کنی، در گمنامی زندگی کن!
بگذار دیگران پیش چشم تو با دروغ و فریب ثروتمند شوند، با تملّق و چاپلوسی شغل های بزرگی را به دست آورند و با خیانت و نادرستی شهرت پیدا کنند، تو گمنام و تهیدست و قانع باش!
زیرا اگرچنین کنی تو سرمایه ای را که آنها ازدست داده اند، به دست آورده ای و آن شرافت است.


از کتاب..دوری مثل آخرین طبقه ی یک آسمان آسمان خراش- سابیرهاکا

به بازو هایی قویی احتیاج داری

هر انسانی 
برای زنده ماندن
نیازمند این است که دستی را بگیرد
دوست دارم زندگی کنم
با اینکه می دانم زندگی هرگز خیال ندارد روی خوش به من نشان بدهد
چرا که هر بار دستی را گرفتم
دست هایم تاول زدند
و هیچ فرقی نداشتند
دست بیل
دست کلنگ
یا دست تو!





تلقین

کاشف تلقین به خود، دانشمندی فرانسوی به نام امیل کوئه است. او قدرت تلقین را کشف کرد. 
داستان کشف تلقین :
یک روز پسر 13 ساله او دیر از خواب بیدار می شود و بدین جهت مورد سرزنش و برخورد شدید پدر قرار می گیرد. عصر آن روز وقتی پسر کوئه از مدرسه به خانه بر می گردد؛ امیل متوجه می شود که هنوز اثر صحبت های صبح در چهره پسر مشخص است. مدتی بعد مجدد این ماجرا تکرار شد تا اینکه جرقه ای در ذهن کوئه پدید آمد .

او از خود این سئوال را پرسید که چرا اثر تنبیه یا تشویق از صبح تا عصر همان روز باقی می ماند. پس از تحقیق و آزمایش بسیار در این خصوص به این نتیجه رسید که انسان ها 10 الی 15 دقیقه بعد از خواب و به همین مقدار قبل از خواب رفتن در شرایطی قرار میگیرند که هر نوع فکر، حرف و تصویری را که در رویا یا واقعیت با ان مواجه شوند در طول روز عینا برای خود شبیه سازی می کنند.
همه افراد نوع بشر قبل و بعد از خواب به حالت رخوت و خواب الودگی هیپنوتیزمی وارد می شوند؛ در این وضعیت پذیرش افزایش می یابد.از آنجا که نسل بشر هنگام صبح که از خواب بر می خیزند دچار رخوت و خواب آلودگی اند، پس بهترین زمان ارائه تلقین ها صبح زود می باشد.
اولین اصل در تلقین امیل کوئه خواب آلودگی است.
دومین اصل در تلقین امیل کوئه آرامش عضلانی است.
سومین و مهمترین اصل تلقین امیل کوئه تمرکز فکری و خلا ذهنی است که در اصل کانونی کردن ذهن است؛ فقط و فقط بر روی یک موضوع ویژه. 
امیل کوئه پس از تحقیق و آزمایش یر روی افراد و حالات گوناگون آنان به این نتیجه رسید که این سه حالت پیش از بیدار شدن از خواب به انسان دست میدهد چرا که در صبح هنگام انسان هم خواب آلود هم رلکس و هم در حالتی از تمرکز فکری و ذهنی میباشد.

قوانین کوئه:

کوئه پس از گذشت حدود 20 سال تحقیق در خصوص تلقین های هیپنوتیزمی به قوانین سه گانه زیر دست یافت:

1. قانون توجه و تمرکز : زمانی که ذهن در مدت مدیدی بر روی موضوعی متمرکز شود آن موضوع بتدریج جنبه واقعی پیدا می کند.

  .2قانون اثر متضاد : مادامی که در خیال خود ببینید که قادر به انجام کاری نیستید تفکر منفی + کوشش بیشتر = موفقیت کمتر.

3. قانون اثراحساسی عاطفی: پندار قویتر از تلقین است. زمانی که یک تلقین از روی اشتیاق و احساسهای عاطفی درون باشد و همراه با تصاویر ذهنی باشد. این تلقین قویتر از سایر افکار و القائات ظاهر شده و بر دیگر افکار غلبه پیدا می کند.

تلقین چیست؟ 
تلقین همانند بذری است که در خاک وجود انسان ها کاشته میشود. اگر به موقع به آبیاری و باغبانی آن بپردازیم، از آن دانه کوچک کم وزن درخت قطور و تنومندی ایجاد خواهیم کرد که با بالا رفتن از آن درخت از فراز قله های موفقیت خواهیم گذشت. تلقین همانند تیغ جراحی است که تنها افراد متخصص بهترین بهره برداری را از آن به عمل می آورند. 
اگر تلقین به نفس در مدت زمانی طولانی مثلا چند ماه (3 الی4) ادامه داشته باشد بعد از تاثیر گذاری ناخودآگاه در پی بدست آوردن موارد ذکر شده در تلقینات بر می آید؛ در آن موقع زمانی است که اعجاز ناخودآگاه را میبینیم.

جمله ابدائی کوئه''

"من هر روز از هر جهت بهتر و بهتر می شوم"

" تلقین یکی از مهمترین مهمترین و مهمترین رموز موفقیت است.